این هم از پایاننامهٔ دکتریام که چند ماهی خاک خورد تا مشکل ویزاییام برطرف شود. شکر خدا این مرحله از زندگی تحصیلی هم سپری شد. شاید بعدتر مطلبی در مورد دکتری بنویسم؛ این که کجا میشد بهتر باشم و به خاطر انتخابهای اشتباه نبودم، و کجا موفقیتی کسب شد که نتیجهٔ انتخاب یا تلاش درستی بوده است. نمیدانم؛ شاید آن مطلب به درد کسانی که در این مسیر هستند یا در حال ورود به این مسیر هستند بخورد. آنطور که متوجه شدهام، وضع روحی بسیاری از دانشجوهای دکتری [حداقل در امریکا] به خاطر رقابت بسیار شدید زیاد خوب نیست. خیلیها خسته و ناامیدند و خیلیها ناراضی از وضعیت تحصیلیشان. صادقانه بگویم من نیز از این بلایا در امان نبودم. نظام تحصیل دکتری امریکا بسیار طولانی و انتظارات از دانشجوی دکتری از نظر کیفیت کار بسیار بالاست. در این رقابت سخت خیلیها درجا میزنند، و آنها که درجا نمیزنند و سپریاش میکنند دیگر آن آدم قبل از دکتری نیستند. که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.